پس از کودتای هفت ثور سال 1357 در بلندترین پست های حکومتی آن وقت از معاون نخست وزیر گرفته تا وزیر عدلیه ودادستان کل، معین نشراتی وزارت اطلاعات و فرهنگ و سفیر افغانستان در پاکستان وظیفه اجرا کرده است.

عبدالرشید آرین حالا هفتاد و نه سال دارد و با امکانات بسیار ابتدایی و با دو چرخه در شهر کابل گشت‌و‌گذار می‌کند و در مکروریان کابل زندگی می‌کند.

این اتفاق در کشوری که امروزه مقامات آن از امکانات و منابع مالی بسیار زیاد برخوردار استند، اتفاق نادر شمرده می‌شود.

عبدالرشید آرین وظایف چهل سال قبل خود را به یاد دارد و می‌گوید:

"در سابق عضو حزب دموکراتیک خلق افغانستان بودم و بعد از هفت ثور معین نشراتی وزارت اطلاعات و کلتور شدم. در ماه عقرب سال پنجاه وهفت به عنوان سفیر افغانستان در اسلام آباد معرفی شدم. در ماه جدی سال پنجاه وهفت دوباره کابل آمدم و همزمان به عنوان وزیر عدلیه و لوی سارنوال وظیفه اجرا کردم و در سال 1360 و با حفظ این سمت ها به حیث معاون صدراعظم کار کردم."

آقای آرین در خصوص تفاوت میان حکومت چهل سال قبل و حکومت فعلی می‌گوید، در آن زنان دولت تک حزبی بود و تمام کارمندان حکومت و شهروندان کشور در برابر فساد مبارزه می‌کردند و مجازات و مکافات وجود داشت.

اما حالا و خصوصا در حکومت وحدت ملی گزینش‌ها بیشتر روی روابط شخصی و حزبی استوار است و به همین دلیل فساد بیشتر شده است و اکثر نهاد‌های دولتی از سوی سرپرست‌ها اداره می‌شود:

"در آن زمان مبارزه در برابر فساد موجود بود و دولت و مردم مکلف بودند که در برابر فساد مبارزه کنند و مجازات و مکافات وجود داشت. اما حالا فساد و سو استفاده مود شده و با چوکی و وظایف یکجا است و تبدیل به رقابت شده است تا در آینده ثروت و پول و جایگاه داشته باشند. اما در آن زمان این کار ها ممکن نبود."

او در مورد ثروت و جایداد خود می‌گوید، در زمانی که به عنوان کارمند دولت وظیفه اجرا می‌کردم، یک اپارتمان را در مکروریان کابل به کرایه گرفته بودم و پس از آن در زمان حکومت دکتر نجیب الله، رییس جمهور، این اپارتمان را از پول معاش خود خریداری کردم.

عبدالرشید آرین جدا از پست‌های بلندی حکومتی یک دور به عنوان نماینده منتخب مردم کندهار در مجلس سنا نیز وظیفه اجرا کرده است.

منبع: اسپوتنیک افغانستان

۱ نظر

گفتید جیب خالی و وجدان بیدار شما .  به نقطه جالبی اشاره نمودید که من همه را دانه دانه زره زره به خاطر دارم البته از ولگرد های تان از تفنگ داران تان از بیسوادان تان از نو جوانانی که با تفنگ در دست و تفنگچه به نیفه زیر بغل و جیپ های گزمه در اختیارعطا ریش و بروتی که تازه سر زده بود و یا که نداشتن را در تمام نقاط کشور در گزمه های شب و روزی  بیدون فهم اگاهی نظر به خصومت های شخصی تان که چشم دید پیشرفت دیگران را نداشتند در رس اعضای خاهین خلق ایفا وظیفه میکردند انداختید  در تمام نقاط کشور در شهر بازار به جان ملت بیگناه  . بلی وجدان ارامی و بیدار که همه در معیشت عیش و نوش گیر گرفت زدو بند خود شب روز را مصروف و حکومت داری دولت داری را با نداشتن سویه سواد کافی نتوانستید پیش ببرید  از بین بردید و برادران نمک حرام شما گروهی پرچم نال تا نمود  . بلی وجدان بیدارشما که ملک اسوده ارام بیچاره بی غرض را تا امروز به دریا های خون کشاندید بلی باوجدان بیدار و جیب خالی تان . چه بگویم شما چشم سفیدان نامرد تاریخ را که با دیده دراهی هنوز هم خویش را با وجدان میگوید امید در قید حیات باشید تا این چند سطر را مطالعه نموده ووجدان شما از این بیشتر بیدار ارام اسوده گردد . جال باید بدانی که رفتنی هستی و جوابت را دادنی هستی بلی وجدان بیدار شما

 

 

  

پاسخ شکایت