0 رای
0 پاسخ
14 نمایش

ترجمه‌ی شعرهایی از خالد شیدا

آقای "خالد شیدا" (به کُردی: خالید شەیدا) شاعر کُرد، زاده‌ی ۱ ژانویه ۱۹۶۷ میلادی، در شهر اربیل عراق و اکنون ساکن هانوفر آلمان است. ▪ نمونه‌ی شعر: (۱) نرو، به دنبالت خواهم آمد! هر کجا که بروی، من هم همان‌جا هستم، هر راهی که قدم بگذاری، من هم خواهم آمد  و تا به تو نرسم، توقف نخواهم کرد، اگر ...

0 رای
0 پاسخ
13 نمایش

ترجمه‌ی شعرهایی از شاده علی

▪ ترجمه‌ی چند شعر از شاده علی (شادە عەلی)  (۱) شکوفه‌ها هم میوه شدند، و من هنوز، به رد تمام جاده‌ها خیره‌ مانده‌ام، آه... تو کجایی؟!   (۲) چشمانت  همچون کبوترهای نو پرواز  گرداگرد مناره‌ی مساجد،  عاشقانه تماشاگر من‌اند.   (۳) تا که هستیم مابینمان کینه پایدار است، ولی می‌خو...

0 رای
0 پاسخ
15 نمایش

ترجمه‌ی شعرهایی از آسو ملا

ترجمه‌ی چند شعر از آسو ملا (ئاسۆی مەلا)   (۱) چترم را باز می‌کنم، نکند اشک‌هایم را ببیند -  مام وطن!.  (۲) با ناز و عشوه روح و جانت را در بر می‌گیرند، ولی بوی وطن را نمی‌دهند، دخترکان غربت! (۳) وطنم، لاشه‌ای‌ست مردار! که کرکس‌ها دوره‌اش کرده‌اند. دیگر از او یک جفت کفش هم برای...

0 رای
0 پاسخ
12 نمایش

ترجمه‌ی شعرهایی از ابراهیم اورامانی

▪ ترجمه‌ی شعرهایی از ابراهیم اورامانی (۱) بیا با هم شعری بنویسیم! تو چه می‌نویسی؟! من فقط می‌نویسم:  -- آخ که چه بسیار دوستت دارم!   (۲) احتمالن، در جایی بسیار دوری، که اینچنین ماه گرفته است!   (۳) تنهایی چنین‌ست: آفتاب طلوع کند و  دوباره غروب کند و  همچنان چشم‌انتظار کسی باشی!...

0 رای
0 پاسخ
11 نمایش

داستان کوتاه کفاش

داستان کوتاه کفاش كفش‌هاي چرم سیاه جلوي بساط كفاش جفت شد. نو بود و بدون درز و پارگی. مرد گفت: - فقط واكس! دست برد و از توی صندوق‌اش، فرچه و بورس را بیرون کشید.  چشم هايش كه به مارك كفش ها افتاد؛ لحظاتی خيره مانده بود... کفشِ بلّا!!!  مرد، خاکستر سيگارش را با نوک انگشتان کشیده‌اش، تکاند و دو...

0 رای
0 پاسخ
11 نمایش

ترجمه‌ی شعرهایی از شیما س عمر

بانو "شیما س عمر" (به کُردی: شیما س عومەر - به انگلیسی: Shaema S Omar) شاعر کُرد زبان زاده‌ی اقلیم کردستان است.   ▪ نمونه‌ی شعر: (۱) خودت را از پنج صفت دور بدار: - بخل و حسد  - آز و طمع  - تنبلی و کاهلی   - مخالفت و دشمنی  - ظلم و ستم  این صفات تو را زودتر به مرگ می‌رسانند.  (۲) ...

0 رای
0 پاسخ
14 نمایش

سه شعر هاشور

▪ سه شعر کوتاه از لیلا طیبی (صحرا)    (۱) شبی ابری‌ست... از میهمانی‌ی ماه دست خالی بر می‌گردم!   (۲) در گلدان، بذرِ کتاب کاشتم، غنچه داده‌ست!   (۳) روحِ سرگردانم، در این حوالی پرسه می‌زند.                        منتظرم،،،       پیدایم کند!     #لیلا_طیبی (صحرا)...

0 رای
0 پاسخ
24 نمایش

ترجمه‌ی شعرهایی از صابر صدیق

استاد "صابر صدیق" (به کُردی: سابیر سدیق) شاعر کُرد عراقی‌ست.   ▪نمونه‌ی شعر:  (۱) برای زیستن   پرچین جسمم را خواهم شکست!  و در میان خرابه‌های دیگران،  در میانه‌ی آشوب و بلوا، جوانه‌های نور و  نهال نشدن  را برداشت خواهم کرد. ... برای زیستن   روحم را در گهواره‌ای پر از درخشش پرورش خواهم ...

0 رای
0 پاسخ
32 نمایش

ترجمه‌ی شعرهایی از تافگه صابر

خانم "تافگە صابر" (به کُردی: تاڤگە سابیر)، شاعر، نویسنده، سازنده‌ی برنامه‌های تلویزیونی و فعال سیاسی و مدنی کُرد، ساکن سلیمانیه اقلیم کردستان است.  برخی شایعات پیرامون رابطه‌ی خانوادگی او و خاندان حاکم بارزانی وجود دارد. تاڤگە بە معنی آبشار است. ▪نمونه‌ی شعر: (۱) در کتابخانەی زندگی دنبال د...

0 رای
0 پاسخ
33 نمایش

رزگار جباری شاعر کرکوکی

آقای "رزگار جباری" (به کُردی: ڕزگار جەباری)، شاعر، نویسنده و پژوهشگر معاصر کُرد، زاده‌ی یک فوریه ۱۹۸۰ میلادی، در کرکوک، و اکنون ساکن اربیل است.   ▪نمونه‌ی شعر:  (۱) شب‌های کوتاه، به یادم می‌آورند راهی تاریک را، کرم‌های شبتاب کجایند؟ (۲) آگاه باش، هر چه در طول زمان  بالا و بالاتر می‌ر...

0 رای
0 پاسخ
24 نمایش

ترجمه‌ی سه شعر از بندی علی

▪سه شعر از #بندی_علی شاعر معاصر کُرد با ترجمه‌ی #زانا_کوردستانی  (۱) [جنگ]  هرگاه که جنگ به سرزمینی پای بگذارد، سربازها، ماهی می‌شوند! گرفتار بر سر قلاب‌ها! خانه‌ها، موزه می‌شوند  پر از تندیس‌  باغچه‌ها، گورهای جمعی و  پرندگان عاشق! و رنگ چشم‌های جویبار  از آبی به شرابی مبدل می‌شود، شر...

0 رای
0 پاسخ
30 نمایش

ترجمه‌ی چند شعر از دارین زکریا شاعر سوریه‌ای

▪برگردان چند شعر از #دارین_زکریا شاعر سوریه‌ای خانم "دارین زکریا" (به کُردی: دارین زەکەرییا)، شاعر و داستان‌نویس کُرد سوریه‌ای‌ست، که اکنون ساکن آلمان است. این بانوی ادیب، که از پیشگامان هایکوی عربی در سوریه می‌باشد، تاکنون سه مجموعه شعر از جمله "آسمان" و "ماه یک کودک بود" و یک کتاب داستان به رش...

0 رای
0 پاسخ
33 نمایش

ترجمه‌ی چند شعر از توروالد برتلسن شاعر دانمارکی

▪ترجمه‌ی چهار هایکو از #توروالد_برتلسن هایکوسرای دانمارکی* توسط #زانا_کوردستانی    آقای "توروالد برتلسن" (به انگلیسی: Thorvald Betherlsen)، شاعر و نویسنده‌ی دانمارکی، در سال ۱۹۴۸ میلادی در شهر ساکسکوبینگ دیده به جهان گشود. از وی تاکنون هفت مجموعه شعر منتشر شده است. شعرهای او به زبان‌های مختلف ج...

0 رای
0 پاسخ
53 نمایش

چند شعر کوتاه کردی از زانا کوردستانی

▪چند شعر کوتاه کُردی از زانا کوردستانی  (۱) ناڤی دەستەکانی دیموکراسی، کوردستان وه‌شێراوه! بێ کوڵاوڕۆچنه‌کی هەتا گۆم...  ◇ برگردان فارسی: میان دستان دموکراسی، کردستان پنهان است! بی‌روزنه‌ای حتی گنگ...   (۲) کوردستان ئاڵای هەس، بەڵام سەربەستی خێر! وەکو گرتووی گراو که دەلاقەکەی بوو ...

0 رای
0 پاسخ
46 نمایش

هاشور در هاشور

▪چند شعر کوتاه از زانا کوردستانی  (۱) انتظارم، بوی سیگارهای زر گرفته... و روزهای تلخِ نیمه سوخته میان بغض خاموشت وول می‌خورد.                         ... --خط خطی‌های من، حزن بی‌پایان خانه‌ست!    (۲) پُر از هراسم! نه هراس از مرگِ خفته در لوله‌ی تفنگ! یا؛ عبور شبحِ یک سایه بر دیوا...

0 رای
0 پاسخ
44 نمایش

ترجمه‌ی دو شعر از روژا ناصر

بانو "روژا ناصر کاک احمد" (رۆژا ناسر کاکەمەد) شاعر، نویسنده، مترجم، عکاس و خبرنگار DGK زاده‌ی ۱۸ اکتبر ۱۹۸۶ میلادی در کرکوک اقلیم کردستان و اکنون ساکن استکهلم پایتخت سوئد است. ▪نمونه‌ی شعر: (۱) کی هشت مارس فرا برسد که یار یواشکی جلویم را بگیرد و  با لبخندی امیدبخش بر لب‌هایش  به من مژده بد...

0 رای
0 پاسخ
35 نمایش

داستانک تأخیر

تأخیر   بعد از یک سال خواهش و التماس قبول کرده بود که دوباره مرا ببیند. هنوز دوستم داشت و من عاشق‌اش بودم. به من sms داده بود که، راس ساعت نه صبح کتابخانه‌ی شهر همدیگر را ببینیم.  او از بدقولی و تاخیر همیشه متتفر بود. من با تاخیر ساعت شش و هفت دقیقه رسیدم. او کتابخانه نبود ولی رژ لب‌اش بر روی لی...

0 رای
0 پاسخ
45 نمایش

تلخیصی بر کتاب ماجرای سوارکاری فرانتس

تلخیصی  بر کتاب ماجرای اسب‌سواری فرانتس کتاب" ماجرای اسب سواری فرانتس" نوشته‌ی "کریستینه نوستلینگر" نویسنده‌ی اتریشی است. کریستینه نوستلینگر (Christine Nöstlinger) زاده‌ی ۱۳ اکتبر ۱۹۳۶ میلادی، در شهر وین، در زمینه‌ی ادبیات کودک و نوجوان است، که برنده‌ی جایزه‌ی هانس کریستیان آندرسن در سال ۱۹۸۴ ...

0 رای
0 پاسخ
32 نمایش

ترجمه‌ی شعرهایی از جمال غمبار

آقای "جمال غمبار"، (به کُردی: جەمال غەمبار) شاعر و نویسنده‌ی کُرد، زاده‌ی ۲۵ دسامبر ۱۹۷۵ میلادی در سلیمانیه است.  وی تحصیلاتش را در دانشگاه آمریکایی شهر سلیمانیه به پایان برد و در سال ۲۰۰۰ به دمشق رفت و سپس در ۲۰۰۴ به استرالیا و اکنون در شهر آدلاید ساکن است. کتاب "پروانه خودکشی می‌کند" مجموعه ...

0 رای
0 پاسخ
36 نمایش

چند شعر کوتاه از زانا کوردستانی - ۱

▪چند شعر کوتاه از زانا کوردستانی  (۱) واژه‌ها در من پا می‌گیرند وقتی تو مرا می‌خوانی شعر می‌شوم سپید و کوتاه به شوق مروری هزارانه          روانه‌ات خواهم شد.                   (۲) از شرم حضور مرغ و قناری نیست؛      قانون پاییز                     -- سرخی برگ‌هاست... (۳) هجوم ...

0 رای
0 پاسخ
43 نمایش

چند شعر کوتاه از لیلا طیبی ۳

▪چند شعر کوتاه از لیلا طیبی  (۱) ای‌کاش کسی، ویرانه‌های مرا               --آباد کند! - ترجیحن گوشه کنارهای   پاریس،       لندن،       یا فلورانس... نه ناکجا آبادهای ایران!     (۲) گاهی، یوسف هم که باشی به تو ایمان نمی‌آورند. مردمانِ بنی‌اسرائیل!     (۳) تو هم برو.         ا...

0 رای
0 پاسخ
31 نمایش

چند شعر کوتاه از رها فلاحی

▪چند شعر کوتاه از رها فلاحی   (۱) بادی که پیچید به جان باغچه‌ی  رقصی نشست به تن گلبوته‌های یاس...   (۲) دست در دست باد گل‌ها می‌رقصیدند بر تن گلبوته‌ی یاس، ماه ایستاده بود به تماشا.   (۳) کبوترها که می‌خوابند  آزادی پر از تنهایی‌ست...  (۴) من برایت نامه می‌نوشتم، تو اما...

0 رای
0 پاسخ
40 نمایش

برگردان شعرهایی از سبزه برزنجی

خانم "سبزه برزنجی" (به کُردی: سۆزە بەرزنجی) شاعر کُرد زبان، زاده‌ی سلیمانیه است.  وی فرزند "شیخ محمد عبدالکریم برزنجی" از علمای اقلیم کردستان، و اکنون ساکن اسلو پایخت نروژ است. کتاب "پیاسەیەک لەکەنارەکانی زەردەپەڕدا" (قدم‌زدن در ساحل هنگامه‌ی غروب) مجموعه‌ای از اشعار این بانوی شاعر است. (۱) ...

0 رای
0 پاسخ
51 نمایش

سه شعر کوتاه از رها فلاحی

سه شعر کوتاه از رها فلاحی  (۱) زمستان شد زمین سپید پوش، می‌بارد دانه به دانه،                -- ستاره!   (۲) من گرسنه‌ام، سیر نمی‌شوم! هرچه کتاب می‌خوانم...   (۳) خوابم نمی‌گیرد، عروسک‌هایم، هیچ لالایی بلد نیستند... #رها_فلاحی...

0 رای
0 پاسخ
70 نمایش

سه شعر کردی از زانا کوردستانی

سه شعر کُردی از زانا کوردستانی   (۱) تۆ موسا بوێ و ئەمن بنی‌ئیسراییل هەرمو ورده‌کی، بیانگەتم ئەگرد!. ◇ برگردان فارسی: تو موسی بودی و من بنی‌اسرائیل  دقیقه به دقیقه بهانه‌ات را می‌گرفتم.    (۲) ورده ورده پێخەنینەکانت  مۆجزە بۆ وا لە ئیبراهیم و ئیساشم بەر نەهات! ئاڵمیگی زیندو...

0 رای
0 پاسخ
52 نمایش

چند شعر کوتاه از لیلا طیبی (صحرا)

چهار شعر کوتاه از لیلا_طیبی (صحرا)  (۱) ذهنم، یوزپلنگی تیز پاست آه! بی‌هوده بود، دویدن‌هایم... آی‌ی‌ی        --غزال وحشی، کدام کنام آرمیده‌ای؟! (۲) در محاصره‌ی تنهائی‌ام!                           ... فالِ فنجانِ قهوه‌ام را                     بخوان!     (۳) زیر نور ماه، پل...

0 رای
0 پاسخ
63 نمایش

برگردان شعرهایی از ادریس علی

آقای "ادریس علی"، (به کُردی: ئیدریس عەلی) شاعر و نویسنده‌ی معاصر کُرد در اقلیم کردستان است. از او چندین کتاب چاپ و منتشر شده است: - عشق هاجر  - زبان زمین و رودخانه  - راننده‌ی داستان‌ها  - روح بی‌غبار  و...  ■□■ (۱) من اسمت را می‌گذارم ماه! نیمه‌ی دلم!  تکه‌ی آفتاب! صدها ستاره‌ی ریخت...

0 رای
0 پاسخ
51 نمایش

برگردان شعرهایی از سولین عبدالله

خانم "سولین عبدالله" (به کُردی: سۆلین عه‌بدولا) شاعر و نویسنده‌ی معاصر کُرد، زاده‌ی ۱۱ مارس ۱۹۷۷ میلادی در سلیمانیه‌ی اقلیم کردستان است.   ■□■   (۱) از روزی می‌ترسم که سرم را بر روی سینه‌ات بگذارم و تپش قلبت برای من نباشد.     (۲) چقدر آزار دهنده‌اند آنهایی که ...

0 رای
0 پاسخ
51 نمایش

برگردان شعرهایی از مهدی صالح

آقای "مهدی صالح" با نام کامل "مهدی صالح مجید" (به کُردی: مەھدی ساڵح مەجید) شاعر و نویسنده‌ی معاصر کُرد ساکن هولیر پایتخت اقلیم کوردستان است. از او کتاب "تەریق بوونەوەم لە ژیان" (شرمساری من در زندگی) در دو جلد چاپ و منتشر شده است. ■□■ (۱) او، هر روز، صبح زود  زندگی را بیدار می‌کند و  معنای...