ما در فیسبوک زندگی میکنیم!
ما ملت جالبی استیم. برای قُدس و فلسطین به جادهها میریزیم، و گریبان یکدیگر را پاره میکنیم. اما در برابر افراطیت و بربریت، که روزانه از خود ما دهها تن قربانی میگیرد، ملاحظهکارانه پسِ کلّه میخاریم و خاموشی اختیار میکنیم.
در برابر نشر کاریکاتور پیامبر گرامی اسلام در فرانسه، تظاهرات سازمان میدهیم، و بی هیچ توجهی به آموزههای پیامبر، جادهها و مغازهها و دفاتر و سرمایههای ملی خود را به آتش میکشیم، اما در مورد بمگذاری در مساجد و انتحاری در اماکن مقدس خودمان، گنگ و لال و خاموشیم.
در غم درگذشت یک بزرگ فرهنگی (استاد زریاب) هزاران تن در فیسبوک جمع میشویم، اشکهای فیسبوکی میریزیم و نمایههای فیسبوک خود را با تصویر استاد عوض میکنیم. اما در صف جنازه و فاتحهی استاد، جز شماری اندک کسی از ما حضور نمییابد.
حاضر نیستیم برای دختر و خانم خود حتا یک حرف مهربان بگوییم. اما در فیسبوک هزاران I love you نثار کسانی میکنیم که نمیدانیم حتا هویت اصلیشان چیست.
مثل این است که عادت کردهایم در غم و خوشی دیگران "کوبه" کنیم - اما وقتی نوبت خودمان میرسد، خاموشی اختیار کنیم!
وقتی مقابل یکدیگر قرار داریم، یا خاموشیم و یا در جنگ با هم. اما وقتی از هم فاصله میگیریم، در سلطنت فیسبوک برای غم و شادی یکدیگر smiley