دیشب گفت‌وشنود آقای سمیع مهدی را با جناب معصوم ستانکزی دیدم و شنیدم. آقای مهدی را به خوبی می‌شناسم. یک‌سال هم‌کار نزدیکم در برنامه‌ی اندیشه بود. به باورم اگر ما ده ژورنالیست حرفه‌یی که شگرد های معاصر خبرنگاری بلد است داشته باشیم، به یقین سمیع مهدی یکی از آن‌هاست. آقای ستانکزی در این مصاحبه با یک گرداننده آگاه مواجه بود. ساختار مصاحبه بسیار روشمند بود و گرداننده در تلاش بود تا اطلاعاتی را از مهمان خود گیر آورد که اهمیت سیاسی - تاریخی دارد. گرداننده به خوبی از مهمانی که از بازیگران مهم ۲۰ سال اخیر است آگاهی دارد و این کار، مصاحبه را برای بینندگان جدی بحث‌های تاریخی و تحلیلی جالب‌تر می‌سازد. حالا به محتوای مصاحبه توجه‌ام را جلب می‌کنم. پس از این‌که آقای ستانکزی را از دید روان‌شناسی مرور می‌کنم، در می‌یابم که ایشان به عنوان یکی از همه‌کاره های ۲۰ سال پسین چقدر «معصومیت» به خرچ می‌دهد. در نخستین نگاه دلت برای پیرمردی که این همه کار کرده و مشقت کشیده می‌سوزد. دومین نکته‌یی که مرا به فکر و پریشانی می‌کشاند این‌ست که در این ۲۰ سال سرنوشت مردم و کشور را بدست چه کسانی سپرده بودند. به یاد دارم وقتی اشرف‌غنی رییس‌جمهور اعلان شد، نخستین وعده‌یی که به مردم سپرد ایجاد حکومت تخصصی بود. حالا این چهره های تخصصی یکی از پی دیگری رُخ و کارنامه های‌شان را نمایان می‌سازند. لحظه‌یی به چهار منصب مهم، کلیدی و سرنوشت‌ساز یک دولت توجه کنید که آقای ستانکزی به عهده داشته است. وزیر مخابرات، وزیر دفاع ملی، رییس عمومی امنیت ملی، رییس دبیرخانه شورای عالی صلح و رییس هیأت مذاکره‌کننده صلح. حالا این وظایف اصلی ایشان بوده و در کنار آن چندین سمّت مهم دیگر را نیز عهده‌مند بوده است. اندکی به نقش این مناصب خیره شوید و سپس به این گفته هایش توجه کنید. «ما یک مامور دولت بودیم.» مگر وقتی پسران ما در سنگر ها غذا نداشتند، بر سر تجهیزات شان تجارت می‌شد، قراردادی‌ها تامیناتی در سایه‌ی فساد شما به میلیونرها تبدیل می‌شدند، از تیل، روغنیات، آب آشامیدنی سنگرداران دزدی می‌شد، اجساد قهرمان را در سنگر ها بو می‌گرفت و خانواده های سیاسیون از چرخ‌بال‌های ارتش استفاده می‌کردند، جوانان ما در سنگر‌ها نان قاق می‌خوردند، زنان بیوه‌ی سربازان شهید به فحشا کشانیده می‌شدند و کودکان شان گدایی می‌کردند، آن‌زمان شما یک مامور عادی دولت بودید؟ نه آقا شما مسئوول این همه جنایت بودید و هستید، نه مامور دولت. مامور دولت کسی بود که ده هزار افغانی حقوق داشت و در نان صبح تا شب خانواده‌ی خود در مانده بود. اگر شما مامور عادی دولت بودید پس چرا ده ها محافظ، منازل مجلل، دفاتر آراسته، خدمات معیشتی و ده ها نوع امتیاز بین‌المللی و حقوق بالای دالری را در اختیار شما قرار می‌دادند. حالا شما خود را با یک معلم، یک مامور ساختمانی، یک استاد دانش‌گاه، یک افسر پولیس، یک طبیب در بیمارستان، یک کارگر کارخانه و یک کارمند خدماتی یکی از وزارت‌خانه ها مقایسه کنید. آن‌گاه می‌دانید که چه فرقی میان مامور دولت و شما وجود داشته است. نکته‌ی مهم و اساسی دیگر را که ما می‌دانیم و شما تلاش می‌کنید تا مردم را نافهم جلوه دهید در قدرت سیاسی شماست. جناب عالی! وزیر یعنی یک سمّت سیاسی، یعنی کسی‌که سیاست، استراتژی و برنامه های یک وزارت را تعیین و رهبری می‌کند. یعنی شما پالیسی‌ساز بوده اید و در تمام جنایات، گناه‌ها و اشتباهاتی که سبب وضعیت کنونی شده است، نقش داشته اید. از این‌روست که جای شما تحقیق و پیگرد حقوقی و دادگاهی است نه کشور های راحت در امریکا و یا اروپا که با استفاده از رسانه‌ها قباحت‌زدایی کنید. گرداننده از وی می‌پرسد که آیا شما بدهکار یک عذرخواهی از مردم نیستید. آقای ستانکزی می‌گوید «ما و شما همه مسئوول هستیم و باید از مردم عذرخواهی کنیم.» نه جناب وزیر، به هیچ وجه چنین نیست. فرق مهمی میان جنایت‌کاران و قربانیان وجود دارد. شما جنایت به بار آورده اید و جای شما دادگاه های رسمی و وجدان مردم است. دیگران قربانیان جنایاتی هستند که شما مرتکب شده اید و حالا از امریکا سردر آورده و همه را مسئوول می پندارید؟ ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟ شما رسانه ها را مسئوول می پندارید که چرا خبر های شوم شما را در زمانش افشا کرده است. این رسالت رسانه هاست. آیا می‌دانید که سنگر رسانه ها داغ تر از سنگر نبرد بوده است و قربانیان بی‌شماری داده است. پاسخ شما به پدران، مادر ان، هم‌سران و کدوکان یما سیاوش، داوا خان مینه ‌پال، نعمت روان، مینه منگل و ده ها قربانی خبرنگاری و آزادی بیان چیست؟ من این پرسش را آقای داوودزی پرسیدم و شما هم مخاطبش هستید، لطفا پاسخ دهید شما چه ظرفیت خارق‌العاده‌یی داشتید که در مدت ۲۰ سال بهترین سمّت‌های رسمی و بالا ترین امتیازات مادی و معنوی را بدست آورده اید. وقتی من طرز صحبت، قدرت تحلیل، آموزه های دانش‌گاهی و یا ظرفیت فزیکی شما را می‌بینم، به نظرم آدم بسیار معمولی می‌آیید. حالا شما با این ظرفیت قرار بود که در دوحه سرنوشت مردم را با امریکای و خلیل‌زاد زیرک و گروه آموزش یافته استخباراتی تالبانی رقم بزنید؟ این واقعا شوخی تاریخی بوده است و به باورم اشرف‌غنی مسئوول این جنایت تاریخی است. راستش این مذاکرات شما یک افتضاح تاریخی بود. شما و گروه مذاکره کننده تان که حالا در کشور های مختلف تشر‌یف‌ فرما شده و به نظریه‌پردازان فردای افغانستان، تحلیل‌گران جهانی و مدافعان حقوق بشر و حقوق زنان تبدیل شده اید، یکی از مسئوولین اصلی وضعیت کنونی هستید. آیا شما در سمّت رییس عمومی امنیت دولتی پیچیده‌ترین عملیات‌های استخباراتی جهان را که سیا و استخبارات نظامی پاکستان رهبری می‌کرد مدیریت می‌توانستید؟ باورکنید شما همه‌ی ما را حیران ساخته اید. هرباری که من مصاحبه های رهبران و مدیران ارشد دوران جمهوریت را می‌بینم به این باور نزدیک‌تر می‌شوم که یکی از عوامل شکست و بربادی ۲۰ سال فرصت‌ها در افغانستان همین‌ها بوده اند. شما واقعاً سزاوار همین تالبانیسم بوده اید. واقعیت این‌ست که آقای سمیع مهدی در حق شما بسیار بی‌انصافی کرده است. شما سزاوار پرسش‌های جدی‌تری هستید. شما و یاران تان تحت رهبری حامد کرزی و اشرف‌غنی بزرگ‌ترین فرصت‌های تاریخی را تیرباران و بر جویبار خونین آن قایق‌رانی کرده و خود را به اهداف ننگین تان رسانیدید و آن یک معامله ننگین به نام تسلیمی افغانستان به تالبان بود. آقای مهدی با شما لطف زیادی داشته است که پرسش‌های حقوقی را از شما مطرح نکرده است. - وقتی یک سیاست‌گر دچار معاملاتی می‌شود که قربانی‌اش را مردم بی‌گناه می‌دهد جای او کجاست؟ - وقتی بر سر لباس‌های سربازان جوان و فرزندان اصلی میهن معامله اقتصادی می‌شود و خون آنان در سنگر و اجساد شان سوزانیده می‌شود، جای وزیر دفاع و رییس عمومی امنیت ملی در کجاست؟ - وقتی مذاکرات صلح یک کشور قربانی یک معامله‌یی به نام قرارداد دوحه می‌شود که خون ده ها هزار فرزند کشور و آرزوی یک ملت را برباد می‌دهد، جایگاه رییس هیأت مذاکره کننده‌ی آن در کجاست؟ من این یادداشت را نوشتم تا بدانید که شما و امثال تان در وجدان مردم چگونه محاسبه می‌شوید.

ملک ستیز

۰ نظر