0 رای
0 پاسخ
156 نمایش

داستان کوتاه فریبا

[فریبا] پیپ‌اش را گوشه‌ی لب گذاشت با طمأنینه... روی تخت نشست. با دست گرد و خاک و تکه‌های آوار شده‌ی سقف را پاک کرد. اسباب و اثاثیه‌ی تخریب شده‌ی خانه‌اش را ورانداز کرد. آهی کشید و پکی عمیق به پیپ زد. در زلزله‌ی دیشب، خانه‌های زیادی خراب شدند.  پیپ‌اش را کناری گذاشت و سراسیمه به جستجو در اتاق پ...

0 رای
3 پاسخ
80 نمایش

داستان کوتاه بازگشت

داستان کوتاه بازگشت هفده سال بیشتر نداشت. ته ریشی درآورده بود و صدایش کمی مردانه شده بود. خودش را مردی می‌دانست؛ اما به چشم بی‌بی هنوز همان "محولی" نق‌نقو بود. حاجی خدابیامرز "محولی" صداش می‌کرد.  "محولی" بند پوتین‌هایش را بست و کوله‌ی برزنتی‌اش را به شانه انداخت. پلاک استیل آویز به گردنش با تاب...

0 رای
0 پاسخ
160 نمایش

داستان کوتاه آب

داستان کوتاه آب صدای تلویزیون بلند بود. زهرا روی مبل نشسته بود. هانا، عروسک نخی‌اش را در دست داشت و موهای مشکی‌اش را مرتب می‌کرد. او بدون اینکه به تلویزیون نگاه بکند به صدای خانمی که در تلویزیون حرف می‌زد؛ گوش می‌داد‌. پدرش جلوی تلویزیون، دو متکا گذاشته بود روی هم و روی آنها لم داده بود و داشت ...

0 رای
0 پاسخ
100 نمایش

داستان کوتاه دختر چهارکنت

دختر چهارکنت [به یاد و به نام سلیمه مزاری ولسوال چهارکنت] از شدت تابش آفتاب کاسته شده بود. از دور سایه‌ی تانک‌ها و نفربرها نمایان شد. بی‌شک نیروهای طالب بودند؛ فرماندهان ارشد ارتش چند روزی بود که یا تسلیم شده بودند و یا فراری. سلیمه در ذهن، شیطان را را می‌دید که از آنها حمایت می‌کرد. بال‌های م...

0 رای
0 پاسخ
176 نمایش

خیانت

وقتی مرد از خانه خارج شد؛ او دزدکی وارد خانه‌اش شد. زن با دیدنش از خوشحالی، در پوست‌اش نمی‌گنجید. عشق‌اش را بوسید و به آغوش کشید. تا ظهر با هم به معاشقه پرداختند و ظهر قبل از بازگشت مرد، از خانه‌ خارج شد.  سه ماه بود با مریم آشنا شده بود و حدود یک ماهی می‌شد هر روز بعد از خروج شوهرش به سراغش می‌رفت....

0 رای
0 پاسخ
316 نمایش

پریماه

پریماه هنوز چهلم مادرم نگذشته بود که پدرم سور و سات ازدواج مجددش را برپا کرد. عمو "طهماسب" رفته بود، صندلی و چراغ‌های کرایه را بیاورد تا جشنی را که پدر به همسر جدیدش قول داده بود؛ برگزار کنند. پدرم "گرشاسب" نام داشت و آذر ماه آینده وارد چهل سالگی می‌شد‌. موهای شقیقه‌اش سپید شده بودند اما بدن و هیک...

0 رای
0 پاسخ
252 نمایش

معرفی کتاب دیوانه

کتاب مجموعه داستان «دیوانه» اثر «سعید فلاحی» متخلص به «زانا کوردستانی» نویسنده کورد ساکن بروجرد است. این کتاب در هزار نسخه و ۸۶ صفحه با شماره شابک ۷-۹۴-۷۷۲۶-۶۲۲-۹۷۸ در شهریور ماه ۱۴۰۰ توسط انتشارات گنجور تهران چاپ و منتشر شد. مجموعه داستان دیوانه، شامل ۶ داستان کوتاه به نام‌های «دیوانه»، «می‌گذرد ...